فخرالدین شادمان: تسخیر تمدن فرنگی با زبان و فرهنگ ایرانی‌اسلامی

سیدفخرالدین شادمان در سال 1286 شمسی در تهران در خانواده‌ای روحانی متولد شد و دکتری حقوق و علوم سیاسی را از دانشگاه‌های فرانسه و انگلیس اخذ کرد. او استاد دانشگاه بود. چند دوره نیز وزیر و مدتی نیز تولیت آستان قدس رضوی را بر عهده داشت. دو کتاب وی با عناوین تسخیر تمدن فرهنگی و تراژدی فرنگ است که هر دو دربارهٔ مسئلهٔ تجدد نوشته شده است. هر چند در تمامی کتاب‌های او مسئله تجدد هویت ایرانی و چندوچون رویارویی با مدرنیتهٔ غرب بود.

کتاب تسخیر تمدن فرنگی کتاب کم‌حجمی است که مهم‌ترین اثر شادمان محسوب می‌شود. وی در این کتاب، ضمن تأکید بر اینکه تمدن غرب تمدن خوبی است، بر سه گونه مواجهه در ایران با آن یعنی رد و نفی آن، پذیرش کامل و برخورد گزینشی با آن اشاره دارد. وی بر بحث هضم تمدن غربی و مبتنی بر آن ساخت تمدن بومی تأکید دارد و می‌گوید ما باید تمدن فرنگ را بگیریم و اِلّا تمدن فرنگ ما را می‌گیرد؛ و اگر تمدن فرنگ ما را بگیرد، همه‌چیز ما را نابود خواهد کرد؛ اما اگر ما تمدن فرنگ را بگیریم، چنین نخواهد شد.

در نظر شادمان، تمدن یعنی کوشش در افزودن کیفیت این عمر زودگذر و نه کاستن از آن. و نگاهش این است که ما بتوانیم زندگی خوبی را برای خودمان طراحی کنیم. اما گرفتن تمدن فرنگ چیست؟ ایشان می‌گوید تمدن فرنگ به علم، هنر و ادبیات آن‌هاست؛ بنابراین برتری فرنگی به علم آن‌هاست، نه به اخلاق آن‌ها. ایشان در ادامه می‌گوید: «دیگر از چیزهایی که در تمدن آن‌ها باید ببینیم عقل‌گرایی آن‌هاست. آن‌ها به مقولهٔ خِرد خیلی توجه کردند. چیزی که در تمدن غرب وجود دارد تلاش برای عمق‌یافتن است. غرب به همه‌چیز ورود پیدا می‌کند و سطحی نگاه نمی‌کند. و تمدن غرب به قدرت پیوند خورده است. و نهایتاً، تمدن غربی تمدن مبتنی بر زبان خودشان است.» به بیان دیگر، به نظر او روش تمدن فرنگی روش عقلی، علمی و عملی است؛ یعنی سه بُعد دارد. و ما نیز باید به همین طریق این تمدن را تسخیر کنیم؛ یعنی ابتدا با روش عقلی و احتیاط و هضم جلو برویم و بعد هم الگوهای عملی‌اش را کسب کنیم؛ اما در راه تسخیر تمدن فرنگی به راهنمایی و ذوق و عقل و با رعایت شرط هضم و احتیاط باید اقدام کنیم.

از دید شادمان، تقلید صرف از نظام‌های سیاسی کشورهای دیگر کار صوابی نیست. وی تأکید داشت که نه روش حکومت یونان قدیم به کار می‌آید و نه روش حکومت انگلیسی. او به جای تأسی و الگوی‌برداری از سایر کشورها پیشنهاد می‌کرد که باید اصل را پیشوا کرد. اصل را که کلی است و بی‌زوال، نه مظاهر را که در هر کشور ثمره و ساختهٔ فکر و محیط و آرزو و احتیاج مرحله‌ای از تمدن است. یافتن دستگاه اداری و سیاسی مناسب حال ایران را در گروِ آغاز و رواج جنب‌وجوش و جست‌وجویی همه‌گیر می‌دانست. این حرکت را «بحث بزرگ» می‌خواند و در گیری تک‌تک افراد جامعه در آن شرط کامیابی این بحث می‌شمرد (شادمان، 220_230).

شادمان دین اسلام را اصلاً مانع پیشرفت نمی‌داند، بلکه به‌شدت دربارهٔ تاریخ تمدن اسلامی متعصب است و آن را باعث افتخار می‌داند. وی می‌خواست فاصله‌های موجود میان دانشگاه‌ها و مراکز دینی از بین برود. وی همچنین از نقش زبان فارسی به عنوان مهم‌ترین مؤلفهٔ ملی در هرگونه الگوی پیشرفت سخن می‌گوید و معتقد است که ما برای اینکه بتوانیم تمدن خودمان را تمدن پُرباری کنیم یک‌راه بیشتر وجود ندارد و آن‌ هم توجه به زبان فارسی است. می‌گوید زبان فارسی‌ زبان غنی، قوی، پویا و زبان تاریخ، فرهنگ و فکر ماست.

در مجموع، شادمان هوادار عقل و پیشرفت و تسخیر تمدن فرنگی با همراهی دین و زبان فارسی و همسو با مؤلفه‌های بومی است و به شکلی دغدغه‌مندانه ضمن تأکید بر پیشرفت‌های غرب بر ضرورت برخورد فعال با آن و بومی‌سازی آن اصرار دارد و ابزار این بومی‌سازی را برخورد آگاهانه با غرب و بهادادن به فرهنگ ایرانی، فرهنگ و تمدن اسلامی ایران و زبان فارسی می‌داند و، ضمن اینکه از برخورد گزینشی با غرب دفاع می‌کند، از ضرورت هضم تمدن غربی و اخذ دستاوردهای مثبت آن در کنار متناسب‌سازی آن با فرهنگ دینی ملی و بوم‌زیست ایران سخن می‌گوید.

 لینک  مطلب 

درباره نویسنده