موضوع این نشست ،روش های نظریه پردازی سیاسی است که دراین ارتباط باید گفت روش های مختلفی برای نظریه پردازی مطرح است که یکی از آنها روش فراترکیب است که اینجانب دراین جلسه با توجه به محدودیت زمانی درابتدا اشاره ای به ضرورت واهمیت وویژگی های این روش خواهم داشت ودرادامه به کاربرد این روش در نظریه پردازی می پردازم ودرنهایت گزارشی از یک مورد مطالعاتی یعنی کاربست این روش برای نظریه پردازی در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اشاره خواهم کرد.
– ضرورت استفاده از روش فراترکیب
رشد تعداد پژوهشگران و افزایش چشمگیر تحقیقات پژوهشهای مختلف علوم اجتماعی و انسانی در حوزههای متنوع علمی و همچنین دسترسی آسان و کمهزینه به انبوهی از مقالات و مطالعات در موضوعات موردعلاقهٔ محققان، که به کمک فنّاوری ارتباطات و اطلاعات میسر گردید، موجب شد تا اندیشمندان با انفجار اطلاعات و حجم انبوهی از یافتههای پژوهشی مواجه شوند. و بهرهبرداری مناسب از این انبوه اطلاعات تولیدشده به چالشی بزرگ برای آنها تبدیل شده است و نیاز به روشهای علمی برای بررسی این حجم انبوه از ادبیات مربوطه در پژوهشها آشکار گردید. لذا بهکارگیری نتایج این حجم انبوه از پژوهشها و تفسیر و ارزیابی و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها نیازمند روشی مشخص است که بتواند ضمن مرور در پژوهشهای گذشته در یک مسئلهٔ مشخص به تجمیع، تلفیق و سازماندهی منطقی آنها بپردازد و بتواند با ترکیب عصارهٔ پژوهشهای انجامشده در موضوع خاصی به شیوهای نظاممند علمی آنها را فراروی پژوهشگران قرار دهد
یکی از روشهایی که به منظور بررسی، ترکیب و آسیبشناسی پژوهشهای گذشته معرفی شده روش فرامطالعه نام دارد. این روش مطالعه تاکنون بیشتر در حوزههای پژوهش پزشکی، مدیریت، جامعهشناسی و… مورد استفاده قرار گرفته است. فرامطالعه یک تحلیل عمیق از کارهای پژوهشی انجام شده است. فرامطالعه شامل «فرانظریه»، «فراروش»، «فراترکیب» و «فراتحلیل» است و کلیهٔ این مفاهیم را در بر میگیرد
در توضیح این بحث باید گفت که اگر فرامطالعه فقط در حوزهٔ روششناسی کارهای گذشته باشد، به نام فراروش[1] معروف است. فراروش صحت و تناسب روشهای پژوهش در پژوهشهای قبلی را بررسی میکند و شامل مباحث مربوط به روششناسی مانند تجزیهوتحلیل رویکرد، روشهای نمونهگیری، روش نوشتن فرضیهها، متغیرها، جامعه و نمونه است.
اما اگر فرامطالعه فقط در حوزهٔ الگوها و چهارچوبهای پژوهشهای گذشته باشد، فرانظریه[2] نامیده میشود. فرانظریه به تجزیهوتحلیل تمایلات نظری فرضیهها و نظریههای ایجادشده در مطالعات اولیه میپردازد .
فراتحلیل[3] نیز نوعی فرامطالعه است که تمرکز آن بر تحلیل یافتههای پژوهشهای گذشته و اغلب به شکل کمّی است؛ به عبارت دیگر، فراتحلیل یکی از روشهای توصیفی است که به ارزیابی پژوهشهای انجامشده و یا برنامههای خاص میپردازد. تحلیل آماری مجموعهٔ بزرگی از نتایج مطالعات منفرد یا هدف یکیکردن و ادغام یافتههاست.
در نهایت، روش فراترکیب[4] نوع دیگری فرامطالعه است که اغلب به صورت کیفی به شیوهٔ کدگذاری متداول در پژوهشهای کیفی مانند نظریهٔ دادهبنیاد و بر روی مفاهیم و نتایج مورداستفاده در مطالعههای گذشته انجام میشود. در دو دهۀ گذشته، تلاشهای بسیاری برای معرفی ماهیت، ویژگیها، کاربردها، چالشها و مهمتر از همه امکانپذیری عمل «فراترکیب» در نتایج واکاویهای کیفی صورت گرفته است. آثار ساندلوسکی (1996)، پترسون و همکاران (2001)، دویل (2003)، باروسو و همکاران (2003)، جونز (2004)، والش و داون (2005)، زیمر (2006)، ساندلوسکی و بارسو (2007)، کوپر، هدگاس و والنتین (2009)، بارنت پیج و توماس (2009)، فینفگلدکانیت (2010)، توماس، اوماراواس و برانتون (2014) را میتوان در زمرهٔ مهمترین این تلاشها و تأملات قلمداد کرد.در بررسی سوابق این نوع روش در پژوهشهای علوم انسانی در ایران نیز، پرتال جامع علوم انسانی نشاندهندهٔ بیش از 43 مورد پژوهش با استفاده از این روش است.
پژوهشهای کیفی کار خود را با این پیشفرض آغاز میکنند که دسترسی به واقعیت فقط از طریق سازههای اجتماعی نظیر زبان و معانی مشترک میسر است و لذا تلاش میکنند تا از طریق شناسایی مضامین مستخرج از زبان یا فهم معانی که افراد به پدیدهها میدهند آنها را درک کنند. پژوهشهای فراترکیب نیز با استخراج این مضامین مشترک و کدگذاری آنها تلاش میکنند به معانی موردنظر نویسندگان نزدیک شوند و پژوهش خود را بر این نوع عینیت از معانی ذهنی موردنظر پژوهشگران بنیانگذاری کنند.
در فراترکیب، که برخی آن را «فراتحلیل کیفی» نیز مینامند، هدف بررسی آثار مداخله با روابط علی و معلولی نیست، بلکه هدف توسعهٔ نظریههای متوسط یا بزرگ و یا توسعهٔ توصیف نظری است. اصطلاح «فراتحلیل کیفی» را نخستینبار استرن و هاریس (1985) به کار گرفت. دادههایی که در این روش تحلیل میشوند یافتههای مطالعات طبیعتگرایانهای هستند که قبلاً انجام شدهاند. پژوهشگر به اصل اطلاعات مربوط به هر مطالعه دسترسی ندارند، زیرا فراتحلیل معمولاً توسط پژوهشگری غیر از پژوهشگران مطالعات تحت بررسی انجام میشود.
«فراترکیب تحلیل یافتههای مطالعات کیفی است و به جای خلاصهای جامع از یافتهها، ترکیب تفسیری از یافتهها را ایجاد میکند. فراترکیب با فراهمکردن نگرشی نظاممند برای پژوهشگران از روش ترکیب پژوهشهای کیفی مختلف به کشف موضوعها و استعارههای جدید و اساسی میپردازد. با این روش، دانش جاری را ارتقا میدهد و دیدی جامع و گسترده به مسائل به وجود میآورد.»
به بیان دیگر، روش فراترکیب نوعی روش تحقیقی است که برای ترجمههای تفسیری و یا ایجاد تئوری با بهرهگیری از یکپارچگی و مقایسهٔ یافتههای مختلف استفاده میشود. هدف فراترکیب ایجاد تفسیری خلاقانه و یکپارچه از یافتههای کیفی است فراترکیب به گردآوری و یکپارچهکردن مطالعات پیشین تأکید دارد، به نحوی که نقاط مشابه یافتههای مطالعات پیشین را شناسایی و آنها را براساس متغیرهایی با قابلیت اعتماد بالا یکپارچه میکند و نیز نتایجی از نوع روابط علی میان پدیدهها و ترکیب تفسیری و همچنین قابلیت تعمیمپذیری یافتهها را به دنبال دارد.
-سه کاربرد روش فراترکیب
سه کاربرد مهم فراترکیب عبارتند از : گردآوری و توصیف جامعی از یافته های پژوهشی موجود ، تفسیر و ترکیب یافته ها وخلق نظریه ، که درادامه به این موارد اشاره می کنم :
فراترکیب با یکپارچهسازی یافتههای مطالعات منتخب انجامشده در پدیدهای خاص به منظور ایجاد یافتههای جامع و تفسیری موجب میشود تا درک وسیعتر، عمیقتر و جامعتر از آن پدیده حاصل شود بعبارت دیگر این نوع تحقیقات کیفی با شناسایی موضوعات مشترک و یا مقایسهٔ یافتهها میتواند بینش عمیقتری را ایجاد کند و اجازه دهد تا بینش جدیدتری فراتر از آنچه از مطالعات فردی حاصل میشود ایجاد کند. در این روش یافتههای مطالعات انجامشده نهتنها خلاصه میشوند، بلکه تفسیر میگردند و برخلاف تجزیه و ترکیب ثانویه __ که در آنها دادههای اولیهٔ خام موضوع تجزیهوتحلیل میشوند __ در فراترکیب نتایج و نه دادههای خام تجزیهوتحلیل میشوند.
یکی از اهداف این پژوهش ترکیب یافتههای پژوهشی موجود است که این روش در مطالعات کیفی در مورد یک پدیده این امکان را فراهم آورده تا سنتز آنها خروجیهای جدیدی ایجاد کند. از اینرو، روشهای متعددی برای سنتز جمعی از مطالعات در حال گسترش است. این تفاسیر در حقیقت برداشتها و استتناجهایی هستند که از بررسی تمام آثار منتخب مرتبط با پدیدهٔ خاص مشتق شدهاند و بنابراین یافتهها و تفاسیر جدیدی را که از مطالعهٔ فراترکیب به دست میآید در هیچیک از متون اولیه نمیتوان یافت به عبارت دیگر، این رویکرد صرفاً بررسیای جامع یا خلاصهای از ادبیات موجود نیست، بلکه سنتز و تحلیلی پیچیده از تحقیقات کیفی برای گسترش افق دید و ایجاد دانش جدید نتیجهٔ تلفیق ممکن است شامل ایجاد نظریههای جدید، ایجاد مدلهای مفهومی، شناسایی شکاف در تحقیقات، افزودن وسعت درک به دانش موجود، ارائهٔ مدرک برای ارزیابی یا پیادهسازی یک خدمت و کمک به تصمیمگیری مبتنی بر شواهد باشد. مطالعات کیفی به ما اجازه میدهد تا تجربهٔ مشترک و متفاوت محققان از پدیده را کشف کنیم و تفسیر جدید و یکپارچهای از یافتهها ارائه کنیم. لذا نتایج آن بسیار قویتر از یافتههای فردی است.
ترکیب و سنتز یافتههای کیفی قلب این روش است و برای ترکیب یافتهها دو راهکار متداول وجود دارد: اول تحلیل دادهها با بازخوانی یافته بدون درنظرگرفتن چهارچوب مفهومی است و دوم مطالعه تحلیل یافتهها براساس چهارچوبی ازپیشتعیینشده است. در این راهکار مقولات ازپیشتعیینشدهای برای تجزیه و ترکیب مفاهیم و ارتباطات بین آنها وجود دارد .
محققان ساخت نظریه را یکی از اهداف فراترکیب دانستهاند. این روش راهحل مناسبی برای استفاده از یافتههای کیفی موجود جهت پردازش نظریهٔ جدید است. به بیان دیگر، روش فراترکیب یکی از روشهای جدید سنتز در حوزهٔ مطالعات کیفی است که میتواند در گسترش و خلق تئوریها محققان علوم اجتماعی را یاری رساند و از طریق آن بتوان سنتز و ترکیب یافتههای مطالعات کیفی با هدف ارائهٔ تفسیر جدیدی از پدیده تلاش کرد.
نظریهها دانش علمی در توصیف و تبیین واقعیتها در جهاناند. مقصود اصلی یک نظریه فهم یک پدیده یا رویداد و همچنین تبیین علل آن و نوع ارتباط آن با پدیدههای دیگر است. اصولا واقعیات جهان از منظر، نظریهها دیدهمیشود و نظریه است که که پدیده با اجزاء خود دارد؛ را نشان می دهد. پژوهشگر بر اساس نظریه به دنیا نگاه میکند و در واقع انظریهها، تبیین واقعیت و مفهم واقعیتها و رابطهی است که پدیده با اجزاء خود دارد. .بدین معنا تمام آنچه ما بهراستی در خصوص جهان میدانیم و از طریق آموزش منتقل میکنیم میتوان به طور خلاصه مجموعهای از نظریهها نامید .. نظریهها اشکال مختلفی دارند و به شکل یک مجموعهقوانین و گاه در شکل یک مجموعهاصول موضوعه و تعاریف و گاه یک مجموعهتوصیفات در خصوص فرایند علیاند.
سه راهبرد اصلی برای نظریهسازی یا بسط نظریات وجود دارد: اول، استتناج نظریه از پژوهش تجربی (نظریهٔ پسینی یا پژوهش آنگاه نظریه) که میتوان آن را نوعی نظریهٔ استقرایی نامید؛ دوم، ابداع یک نظریه و سپس آزمایش آن براساس پژوهش تجربی که میتوان آن را نظریهٔ قیاسی دانست؛ سوم، ترکیبی از دو استراتژی نخست است.
به عبارت دیگر سه نوع نظریهپردازی را در مطالعات فراترکیب دیده میشود روش فراترکیب میتواند نظریه(جدید) را ایجاد کند این نظریه میتواند تفصیلی یا تبیینی باشد یا میتواند نظریههای پیشین را روشن نماید و بسط دهد و نظریه پیشین را گسترش دهد. از این بحثها میتوان در روش فراترکیب استفاده نمود. از این جهت روش فراترکیب به نظریهپردازی در علوم انسانی بسیار میتواند کمک نماید.
استراتژیهای مختلفی برای نظریهپردازی وجود دارد. در این زمینه سه نوع استراتژی کاربرد دارد: نوع اول، استراتژی پسینی(که در آن ابتدا پژوهش انجام میشود و از درون آن نظریه استخراج میشود) شکل استقرایی نظریه است؛ نوع دوم، شکل قیاسی نظریه(ابتدا نظریه و سپس پژوهش)؛ نظریهی مد نظر قرار داده میشود و بر اساس این نظریه دادهها جمعآوری میشود آنگاه مشخص میشود که نظریه تأیید میکند یا خیر. نوع سوم به صورت ترکیبی(رویکرد ابداکتیو که بین استقرایی و قیاسی است)، به این صورت است که پژوهشگر یک نظریه به صورت ابتدایی ارائه میدهد دادههایی که جمع میکند نظریه تکمیل میکند و بهبود میبخشد، بنابراین شکل ترکیبی استفاده میشود اگر بخواهیم با این هدف به استراتژیها نگریسته شود، استفاده از روش فراترکیب هر سه نوع آن را میتواند شامل شود ودر مطالعات فراترکیب میتوان برای هر سه نوع از استراتژیها استفاده نمود ولذا در روشهای فراترکیب شاهد این هستیم که محقق ابتدا نظریهی دارد و مبتنی بر آن نظریه فراترکیب را انجام میدهد و هم شاهد این خواهیم بود که محقق در نهایت بعد از دادهها به نظریه میرسد و گاهی اوقات نیز شاهد ترکیب این موارد خواهیم بود.
-گزارش کاربست روش فراترکیب در نظریه پردازی در خصوص الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
در پژوهشی که دوسال قبل انجام شد تلاش کردیم تا با استفاده از این روش، به نظریه ای برای فهم وتبیین مفهوم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دست یابیم که نتیجه آن منتشر گردید در این کار پژوهشی به منظور ارائهٔ فهمی جامع از الگوی اسلامی ایرانی و یکپارچهسازی یافتههای پژوهشی در این موضوع و تلاش برای دستیابی به فهمی مشترک چرایی و چیستی و چگونگی این الگو، به تحلیل آثار انبوهی که در سالهای بعد از انقلاب و به صورت خاص در چهار دههٔ گذشته در ایران دربارهٔ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و در قالبهایی همچون مقاله، کتاب و رساله منتشر شده است پرداختیم و تلاش گردیده تا با تحلیل و ترکیب آنها تبیین جامعی از این الگو در پژوهشها و اندیشهٔ محققان علوم انسانی در ایران را استخراج کنیم.
فرایند انجامدادن فراترکیب گامهای مختلفی را در بر میگیرد. در پژوهش مذکور برای تبیین روششناسی فراترکیب از رویکرد هفتمرحلهای باروسو و ساندلوسکی استفاده شده است. دراین راستا و تلاش گردید تا یافتههای مجموعهآثاری که در خصوص الگوی اسلامی پیشرفت نگاشته شده است تحلیل شود و با یکدیگر ترکیب شوند و به این منظور از بین این آثار بیش از 160 مقاله، 30 رسالهٔ پایاننامه، 40 کتاب و تکنگاشت انتخاب و یافتههای آنها تحلیل و ترکیب شد. و در نهایت، مفاهیم محوری آنها استخراج شد تا بتوان مبتنی بر مفاهیم محوری مذکور درکی جامعتر و نظریهای به منظور تبیین چیستی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در آثار متفکران علوم انسانی کشور را بازنمایی کنیم.
دومین سطح یافتهها کشف مقولات فراگیرتری است که از ترکیب مفاهیم مشترک قبلی، که به عنوان عصارهٔ هر پژوهش استخراج شده بود، به دست آمده است. برای ترکیب یافتهها دو راهکار متداول وجود دارد: اول، تحلیل دادهها با بازخوانی یافته بدون درنظرگرفتن چهارچوب مفهومی. دوم، راهکار مطالعه تحلیل یافتهها براساس چهارچوبی از پیش تعیینشده است. در این راهکار، مقولات از پیش تعیینشدهای برای تجزیه و ترکیب مفاهیم و ارتباطات بین آنها وجود دارد در این پژوهش از راهکار دوم استفاده خواهد شد که به این منظور از چهارچوب فهم منطق درونی نظریههای توماس ای. اسپریگنز استفاده میشود. در این رویکرد برای استنباط منطق درونی نظریه محقق در جستجوی چند سؤال مشخص است که عبارتاند از چه مشکلاتی در جامعه موجب طرح این الگو شده است؟ الگوهای توسعهٔ پیشین چه ایراداتی داردند؟ چگونه و مبتنی بر چه دستگاه فکری مشکلات موجود تحلیل شده است؟ چه ایدئال تایپ و نمونهٔ آرمانی وجود دارد؟ مبتنی بر این موارد چه راهحلهایی در قالب الگوی جدید پیشنهاد شده است؟ این چهارچوب نظری برای فهم ضرورتها و بنیانهای نظری الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به عنوان نظریهای هنجاری نیز بسیار مفید است و بهخوبی میتواند از یکسو ابعاد سلبی طرح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را معطوف به بحرانهای چند دههٔ گذشته در ایران و پیامدهای برنامهها و الگوهای توسعه در کشور توضیح دهد و از سوی دیگر تبیینکنندهٔ ابعاد ایجابی طرح مذکور و توضیح چرایی اهداف و راهبردهای این الگو با توجه به آرمانشهر و بنیادهای تفکر شیعی در ایران باشد. لذا مبتنی بر این چهارچوب مقولات بهدستآمده در پژوهشها حول چند فرامقوله با عنوان مشکلشناسی، علتشناسی، آرمانشناسی و راهحلشناسی طبقهبندی شد.
آخرین یافتههای این پژوهش را میتوان در خلق نظریهای برای تبیین چرایی، چیستی و چگونگی الگوی اسلامی ایرانی منتج از یافتههای پژوهشهای محققان علوم انسانی ایران دانست که به عنوان یک مدل تبیینی بتواند چگونگی فهم پدیدهای به نام الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را از دید محققان علوم انسانی در سالهای بعد از انقلاب توضیح دهد و رویکرد آنها به این الگوی بومی را مشخص کند.در این مرحله پابهپای مفهومسازی و مقولهایکردن و بهویژه با تشکیل خوشههای مقولهای و بالاخص با کشف پدیده بهتدریج متوجه مفصلهای یک نظریه میشود و با تکمیل دادهها به طور تجمعی و تحولی ارتباط این مفصلها را بازنمایی میکند، به سطح نظریهپردازی ارتفاع میگیرد و در نهایت اشباع دادهها و خلاقیت لازم نظریهای دربارهٔ موقعیت موردتحقق خویش میپروراند. و این اتفاق در زمانی است که محقق کار همخانوادهسازی معانی و مفاهیم را به کمال رسانده است و مقولات اصلی اندیشهٔ خود در باب موقعیت و مسئله را به دست آورده است کموکسری دادهها را ترمیم و تأمین کرده و به اشباع رسانده است؛ یعنی میداند که موقعیت با چه مقولات خوشهای اصلی قابلتوضیح است. میداند که پدیدهٔ هستهای و مرکز قضایا چیست و محورها و مفصلها را دریافته است. اینجا انتخاب نهایی جهش خلاق او را به نظریهپردازی منتقل میکند. و با توجه به یافتههای پژوهش در مرحلهٔ اول و دوم، که استخراج مفاهیم محوری و مقولات فراگیر بود، بهتدریج میتوان شاهد یک نظریه در خصوص الگوی اسلامی ایرانی مستخرج از داده باشیم که مفصلهای مهم این نظریه در پژوهش مذکور توضیح داده شده که این نظریه توضیحدهندهٔ ابعاد پدیده است.
————————————————————————————-
سلسله نشستهای همایش« روشهای پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی: رویکردهای نوپدید و چالشهای پیشرو»
سخنرانان: آقای دکتر محمد رحیم عیوضی، آقای دکتر یحیی فوزی و آقای دکتر محمدعلی صدرشیرازی
مدیر نشست: خانم دکتر الهام ابراهیمی27آذرماه 1402 ساعت13:00 پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
——————————————————————————————————————————–
[1] .meta-mathod
[2] .Meta-theory
[3] .Meta-Analisis
[4] .Meta-Synthesis