چالش ها و فرصت های تحولات اخیر منطقه برای جمهوری اسلامی ایران

در شرائط کنونی وضعیت منطقه ،جریانات اسلام گرا تا اندازه ای به حاشیه رانده شده اند، اکثر حکومت های قدرتمند منطقه ضعیف شده اند، هرج و مرج و ناامنی در منطقه هنوز تداوم دارد حضور بیگانگان در منطقه تقویت شده است، که مجموعه این تحولات در منطقه هم چالش ها و هم فرصت هایی را برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است.
در ابتدا اگر بخواهم به چالش ها اشاره کنم باید بگویم که جریانات اسلام گرایی یک جریانات به هم وابسته هستند و ادامه ی هم به حساب می آیند، یعنی در واقع سرکوب اسلام گرایی در منطقه و ضعیف شدن اسلام گرایی در منطقه می تواند باعث تضعیف عمق استراتژیک جمهوری اسلامی شود، بالاخره شعارهای خیلی از این اسلام گراها با ایران یکسان است، یعنی همه جریانات اسلام گر شعارهای مشترکی دارند، همه شان تأکید دارند روی سیاسی بودن اسلام و اسلام سیاسی، تأکید دارند که اسلام می تواند یک جامعه ی مبتنی بر شریعت را شکل دهد، تأکید دارند روی اجرای شریعت، همه ی این جریانات اسلام گراها حالا چه سلفی، چه اخوانی، چه شیعی، همه روی تقویت هویت دینی تأکید دارند، اکثراروی مبارزه با دخالت خارجی و مبارزه با اسرائیل تأکید دارند، بنابراین وجوه اشتراک زیادی بین جریانات اسلام گرا در منطقه هست، و طبیعی است که اگر این جریانات اسلامی در مناطق مختلف ضعیف شوند، به ضرر جمهوری اسلامی است، یعنی در واقع جمهوری اسلامی را آسیب پذیر می کند، بیشتر جمهوری اسلامی را در مرکز حملات قرار می دهد، یعنی در آن صورت دشمنان خیلی راحت می توانند با جمهوری اسلامی مبارزه کنند، طبیعی است که ما اصولاً نباید به صورت استراتژیک از سرکوب و تضعیف کامل جریانات اسلام گرا حمایت کنیم،هر چند باید تلاش کنیم که واقعاً این جریانات به خشونت کشیده نشود، با خشونت باید مبارزه کنیم، از افراطی گرایی باید جلوگیری کنیم، و از تفرقه گرائی در جهان اسلام باید جلوگیری کنیم ولی نباید اجازه دهیم که این تلاشها به طور کلی به تضعیف اسلام سیاسی در منطقه منجر شود، چون این به ضرر خود ما هم هست، بلکه ما باید واقعاً هدایت کنیم و به صورت یک استراتژی انعطاف پذیر در برخورد با جریانات اسلامی از آن ها حمایت کنیم، خودمان واقعاً روبروی این جریانات نباید قرار بگیریم، و تلاش کنیم که مشکلات را با کاهش دهیم وآنها را با خود همراه سازیم . و اصل روند حرکت اسلام سیاسی را در منطقه محافظت کنیم اما باید با نفوذخود بر آن تاثیر گذاشته واجازه ندهیم دیگران آن را به انحراف وافراط گرائی بکشانند.
از سوی دیگر این شرایط در منطقه ، فرصت هایی را نیز برای ما به وجود آورده، وقتی که یک عده به نام اسلام بر طبل خشونت می کوبند و خشونت را ترویج می کنند طبیعی است که ایران می تواند با تکیه بر آن برندهای اندیشه ای خودش، انقلاب اسلامی را بیشتر در جهان مطرح کند، اصولا برندهای اندیشه ای، و آن تفاوت های خاص و متمایز انقلاب ایران با بقیه ی اسلام گراها آن است که انقلاب اسلامی روی اسلام فطری، روی یک اسلام عقلانی، یک اسلام صلح طلبانه تاکید دارد، و بنابراین اگر انقلاب ایران روی صلح طلبی مانور دهد، روی جهان عاری از خشونت مانور دهد، اسلام عقلانی و فطری را بیشتر گسترش دهد، طبیعی است که آن قابلیت ترویج وبالندگی بیشتر انقلاب اسلامی را در جهان مطرح می کند و در جهانی که همه از هرج و مرج خسته شده اند، در جهانی که همه از خشونت خسته شده اند، گرایش بیشتری به انقلاب ایران ایجاد می شود.می دانید که اصولا انقلاب ایران یک انقلاب واقعاً صلح طلبانه است، امام خمینی همیشه تأکید می کرد که اصالت در روابط با دیگران مبتنی بر صلح است، نه مبتنی بر جنگ، ما به دنبال یک صلح پایدار هستیم، می دانید مثلاً دو نگاه به آیات جهاد و بحث روابط با دیگران وجود دارد، یک نگاه این است که اصالت با دیگران مبتنی بر جنگ و جهاد است، یعنی همین نگاهی که تکفیری ها دارند، یعنی بحثشان این است که ما در ارتباط با دیگران باید تلاش کنیم که دیگران را، چه با ما بجنگند و چه نجنگند به هر حال از بین ببریم، و جهان همه مسلمان باشند، همه آن کسانی باشند که اعتقادات ما را قبول دارند، بنابراین اصالت را با جنگ و جهاد می دانند نه با صلح، یک نگاه این است که نه اصالت با صلح است، و به همان سیره ای که پیامبر داشت معتقد است، پیامبر با مسیحیان، با یهودیان، با کسانی که حتی اسلام را قبول نداشتند با اینها هم زیستی مسالمت آمیز داشت، و سعی می کرد همه ی اینها را حفظ کند در عین این که اندیشه هایش را هم ترویج می کرد، در واقع از طریق یک جدال احسن با همه برخورد می کرد، بنابراین در نگاه دوم معتقد هستند که اصالت با صلح است، جنگ در یک شرایط خاص و ویژه ای اتفاق می افتد. البته جنگ دفاعی لازم است، اگر دشمن حمله کند، اگر آن موجودیت یک جامعه را تهدید کند طبیعی است که جنگ دفاعی واجب و لازم است، ولی شیعیان جنگ ابتدایی را در شرایط غیبت خیلی جایز نمی دانند، با حضور امام آن را جایز می دادند و در عین حال تأکید دارند به اینکه حتی در جنگ هم باید آن اخلاق جنگی را رعایت کنند، از هر نوع خشونتی به حتی در عرصه ی جنگ هم حمایت نمی کنند.
طبیعی است که انقلاب ایران یک انقلاب مبتنی بر حرکت صلح طلبانه ی مسالمت آمیز بود و همین روند هم در اندیشه اش مشهود است، در اندیشه ی متفکرین انقلاب اسلامی، تأکید امام خمینی، تأکید شهید مطهری، تأکید رهبر معظم انقلاب، روی این است که اصالت در روابط بین الملل با صلح است و ما خواستار جنگ با دیگران نیستیم، البته تأکید بر صلح مثبت، انقلاب ایران یکی از تفاوت هایش با بقیه این است که دیگران اگر صلح را هم مطالبه می کنند، می گویند صلحی که ما دیگران را به نوعی ساکت کنیم، ولی انقلاب ایران نمی گوید که ساکت می کنیم، می گوید ما باید زمینه های جنگ را از بین ببریم، زمینه های جنگ چه است؟ فقر است، نابرابری است، تبعیض است،تحقیر است، در واقع اگر این زمینه ها از بین برود صلح برجامعه حاکم می شود. وقتی که مثلاً ایران با اسرائیل مبارزه می کند، در واقع می گوید اسرائیل موجب تحقیر ملت شده، این اسرائیل به عنوان یک غده ای که آمده تجاوز کرده، کشورهای دیگر را تصرف کرده، زمینه ی جنگ را ایجاد کرده، و باید از بین برود تا زمینه ی صلح ایجاد شود، در واقع تعبیرش این است که ما در جهان از یک صلح مثبت حمایت می کنیم، و صلح مثبت به معنای این است که زمینه های جنگ را به تدریج باید از بین برد، و این زمینه های جنگ که از بین برود خود به خود صلح مستقر می شود. یا تأکید دارد روی صلح ساختاری، معتقد است که یک سری ساختارها جنگ را ایجاب می کند، آن ساختارهای بین المللی، ساختارهای داخلی، ساختارهای اقتصادی، مثلاً نظام سرمایه داری، آن چیزهایی که نابرابری را در جهان ترویج می کنند، این ساختارها باید اصلاح شود، و اگر این ساختارها اصلاح شود زمینه برای صلح فراهم می شود، بنابراین از یک نوع صلح ساختاری نیز حمایت می کند اینها شعارها و شاخص های انقلاب ایران است.
تأکید روی وحدت ملی، و شعار وحدت در جهان اسلام ومبارزه با تفرقه گرائی از جمله برندهای اندیشه ای انقلاب اسلامی ایران است. انقلاب ایران یک انقلاب وحدت گرا است، بر خلاف جریانات دیگر، تکفیر نمی کند، ایران علیرغم اینکه حماس اهل سنت است ولی از حماس حمایت می کند، از اخوان المسلمینی ها که اهل سنت هستند حمایت می کند، و به بسیاری از کشورهای اهل سنت کمک می کند، چون شعار ومنش وحدت گرایانه دارد، یعنی تأکید دارد به این که وحدت باعث قوت جهان اسلام می شود و بر اساس یک سری بنیان های نظری، از این وحدت دفاع می کند، و روی تقریب مذاهب اسلامی با نزدیک شدن مذاهب اسلامی تأکید دارد و بنابراین با تفرقه مخالف است، با تشتت مخالف است، تأکید روی این شعارهانیز نقطه قوت ایران است، یعنی می تواند فرصت را برای ایران ایجاد کند که این تشتتی که در جهان حاکم است را از بین ببرد.
سومین فرصتی که می شود گفت برای ایران وجود دارد تقویت جایگاه رهبری است، یعنی الان در یک شرایطی که همه دچار تشتت شده اند، جامعه متفرق شده است، منازعه گسترده شده است، اگر واقعاً یک کشوری خوب عمل کند می تواند رهبری جریانات را در دست بگیرد، یعنی فرصتی است برای اینکه ایران بتواند رهبری خودش را در جهان اسلام اثبات کند، در حل منازعات منطقه ای، ایران به جای اینکه در یک طرف دعوا قرار بگیرد باید سعی کند در یک موضع رهبری در جهان اسلام ظاهر شود، باید تلاش کند در عرصه ی سیاست گذاری اجرا و در حل منازعات، در جایگاه رهبری حل منازعات قرار گیرد، و به یک معنادر منطقه پدر این جریانات اسلام گرا باشد، و رهبری معنویت گونه در جهان اسلام داشته باشد، و الان بهترین فرصت است در این عرصه ی هرج و مرج و ناامنی که در منطقه وجود دارد که ایران بتواند آن نقش تاریخی خودش را ایفا کند.
شاید یک فرصت دیگری هم که واقعاً برای ایران در این شرایط وجود دارد، و باید از آن به خوبی استفاده کند آماده شدن برای بعد از بحران است، یعنی بعد از بحران اکثر این کشورها ضعیف شده اند، اکثر این کشورها دچار مشکلات جدی هستند، از نظر امنیتی نیاز دارند به کشوری که امنیتشان را تأمین کنند، از نظر اقتصادی نیاز دارند که کمکشان کند، از نظر حل منازعات داخلی نیاز دارند، اگر الآن ایران بتواند طراحی کند و خودش را آماده کند برای آینده ی منطقه، می تواند از از این فرصت استفاده کند. مثلاً در زمان جنگ جهانی دوم همه ی کشورهای اروپایی درگیر جنگ شدند، امریکایی ها چون کمتر آسیب دیده بودند، آماده شدند و بعد از جنگ آمدند در قالب طرح مارشال به اروپاییان کمک کردند، و از آن ها حمایت کردند و در واقع آن نفوذ خودشان را بر جهان بعد از جنگ شکل دادند. در واقع در منطقه ما الان یک وضعیت این چنینی وجود دارد، ایران به عنوان تنها کشور مقتدر، قوی و امن در مقابل کشورهایی که واقعاً از ناامنی رنج می برند قرار دارد، و اگر بتواند در این شرایط خودش را بازسازی کند، یک اقتصاد قدرت مندی داشته باشد، از نظر نظامی و امنیتی جایگاه خودش را حفظ کند، بعدها می تواند در این کشورها نفوذ جدی خودش را اعمال کند و آن رهبری بعد از بحران را در دست بگیرد و تداوم ببخشد، بنابراین این یکی از فرصت ها است.
بنابراین چندین فرصت در این شرایط وجود دارد، اولاً می تواند شاخص های اندیشه ای خودش را مطرح کند، دوم می تواند آن شعارهای وحدت گرایانه و تقریبی خودش را گسترش دهد، سوم می تواند آن جایگاه رهبری را در حل منازعات تثبیت کند، و چهارم آماده شود برای شرایط بعد از بحران و بتواند بعد از بحران آن نفوذ لازم را اعمال کند و آن بحثی که در سیاست های کلان نظام هم هست که باید به قدرت اول منطقه تبدیل شود، یا به قول امام خمینی باید سنگرهای کلیدی قدرت را در جهان در دست بگیرد، را پیگیری کند، و بتواند جایگاه خودش را تثبیت کند و در آینده به عنوان یک کشور مقتدر و قوی اهداف انقلاب اسلامی را دنبال کند.

به نقل از بخشی از مصاحبه با سایت جماران در لینک زیر :

http://www.imam-khomeini.ir/fa/n116213/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88_%D8%A8%D8%A7_%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%A8_%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C_%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%DB%8C%D8%AD%DB%8C%DB%8C_%D9%81%D9%88%D8%B2%DB%8C-_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D9%88%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA_%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C

درباره نویسنده