نایینی والگوی گزینشی تصرفی از پیشرفت سیاسی

به بهانه 8 دی ماه روز تصویب قانون اساسی مشروطه

میرزا محمدحسین غروی نائینی (۱۲۳۹ _۱۳۱۵ش) از مراجع تقلید شیعه و متولد شهرستان نائین بود. وی از شاگردان محمدکاظم خراسانی ملقب به آخوند خراسانی است که در زمان جنبش مشروطه در ایران با نوشتن رسالهٔ تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نقش مهمی در تثبیتِ نظری جنبش مشروطه و حمایت از آن داشت.

آیت‌الله نائینی در ابتدای این کتاب ادعای مخالفت اسلام با پیشرفت را مردود می‌داند و معتقد است که منشأ ترقی اروپاییان و فرایند تجدد در غرب مسلمانان بودند و آنچه در غرب اتفاق افتاده است، به اعتراف خود غربی‌ها، ریشه در آشنایی آنان با مسلمانان و اصول تمدن و سیاسات اسلامیهٔ مندرج در کتاب و سنت دارد. از سوی دیگر، مسلمانان به‌تدریج از اصول اسلامی، که مبتنی بر عقل و عدالت است، دور شدند و سیر قهقرایی پیدا کردند و برخی عقب‌ماندگی را از لوازم اسلامیت برشمردند و با ضرورت عقل مستقل مخالفت کردند و احکام اسلام را با تمدن و عدالت، که سرچشمۀ ترقیات است، منافی دانستند و مسلمانی را اساس خرابی‌ها ذکر کردند (‌نائینی، 80_88).

براین‌اساس، وی از پیشرفت تمدن جدید یعنی پیشرفت علمی، تکنولوژیک و پیشرفت در ادارهٔ امور جامعه و سیاست حمایت می‌کند و آن را ریشه‌دار در اندیشهٔ اسلامی برمی‌شمارد. اما درعین‌حال وی معتقد است که این پیشرفت در هر جامعه‌ای باید متناسب با شرایط و هویت آن جامعه باشد و لذا از نوعی الگوی بومی پیشرفت حمایت می‌کند و می‌نویسد: «بالضروره معلوم است که حفظ شرف و استقلال و قومیت هر قومی و وطنی منوط به قیام امارتشان است به نوع خودشان، و الّا جهات امتیازیه و ناموس اعظم دین و مذهب و شرف استقلال وطن و قومیتشان به‌کلی نیست و نابود خواهد بود، هر چند به اعلی مدارج ثروت و مکنت و آبادانی و ترقی مملکت نایل شوند.» (همان جا)

براین‌اساس، تمام تلاش نائینی آن است که از نوعی الگوی پیشرفت و تمدن همسو با «ناموس اعظم دین و مذهب و شرف استقلال وطن» دفاع کند. هر چند وی بخش زیادی از دستاوردهای تمدن جدید را منطبق با اسلام می‌داند، کلیت آن را با شرایط و بنیان‌های جامعهٔ دینی همساز نمی‌داند و لذا نسخهٔ بومی‌سازی‌شدهٔ آن را تجویز می‌کند. وی به نقل از استادش، آخوند خراسانی، می‌نویسد که اگر به شکل فعال با تمدن غرب مواجه نشود، به‌زودی تمدن جدید غربی اساس مسلمانی را با خود از بین خواهد برد. بنابراین، تلاش می‌کند ضمن حمایت از دستاوردهای تمدن جدید صبغه‌ای بومی به آن دهد و آن را مهار و بومی‌سازی کند.

وی ریشهٔ نابسامانی‌های جامعهٔ آن روز ایران را ظلم و استبداد می‌دانست؛ بنابراین تمرکز و اولویت خود را در اصلاح ساختار سیاسی گذاشت. از این‌رو، بحث اصلی وی چگونگی ساختار سیاسی مطلوب و نوع ادارهٔ جامعه است. وی سپس با توجه به نامشروع‌دانستن تصرف غیر امام و نایبان او در امر حکومت براساس مبانی اندیشهٔ شیعی در دوران غیبت بر ضرورت مشروطه‌کردن حکومت به عنوان «وجوب تجدید کامل تصرفات کامل تصرفات عدوانی اشخاص در صورت امکان و یا دست‌کم تجدید آن تصرفات در برخی جنبه‌های ممکن» تاکید می‌کند و این اقدام را تکلیفی الاهی می‌داند و، براین‌اساس، تلاش می‌کند حکومت را از استبداد دور کند و به سمت نوعی حکومت مبتنی بر آرای عمومی به مثابهٔ اندیشه‌ای مدرن سوق دهد.

نائینی همچنین ضمن دفاع از مشروعیت پارلمان و نمایندگان مجلس با مبعوثان ملت در امر قانون‌گذاری از نقش مجتهد نافذالحکومه و نظارت عده‌ای از مجتهدان عادل و عالم به سیاسات (اصل دوم متمم قانون اساسی) در مجلس دفاع و تلاش می‌کند ساختار پارلمان غربی را با اندیشهٔ اسلامی بومی‌سازی کند و از نوعی قانون‌گذاری مشروط نمایندگان مردم در مجلس در حوزهٔ مباحات و غیرمنصوصات دفاع کند و تطبیق قوانینی را که در مورد آن‌ها نص وجود دارد الزامی می‌داند و نتیجه می‌گیرد با اذن مجتهدان و این نظارت کار نمایندگان مجلس مشروع است (همان، 86_ 88).

نائینی همچنین از الگوی تجدد دربارهٔ تفکیک قوا و آزادی و برابری و مساوت و رأی اکثریت نیز به صورت مشروط دفاع می‌کند. در مورد آزادی با رد دیدگاه مشروعه‌خواهان، که کلمهٔ آزادی را کلمه‌ای مغایر با عبودیت در شریعت اسلام می‌دانستند، معتقد بود که مشروعه‌خواهان برداشت نادرستی از این مباحث دارند و می‌توان از منظر اسلامی به صورتی مشروط از این مباحث مدرن دفاع کرد. به این وسیله با رویکردی گزینشی و تصرفی برای ایجاد تغییر مناسب در مؤلفه‌های تجدد و پیوند آن‌ها با دین و دفاع از تجددگرایی متناسب با فرهنگ دینی در ایران تلاش کرد.

به نقل از :کتاب علوم انسانی والگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

درباره نویسنده