همایش ملی «آموزش تفکرمحور زمینهساز تمدن نوین اسلامی» بههمت پژوهشکده اخلاق و تربیت (گروه مطالعات فکرپروری کودک و نوجوان) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 10 اسفندماه 401 برگزار شد و طبق برنامه اعلام شده، سخنرانان مختلف نظرات و ایدههای خود را مطرح کردند.
دکتر فوزی، معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی پژوهشگاه، ضمن عرض سلام و خیرمقدم، از همه حضار به ویژه همکاران گروه فبک (فلسفه برای کودکان) و دبیراجرایی (دکتر ناجی) و دبیرعلمی (دکتر وکیلی) همایش تشکر کرد و گفت: پژوهشگاه علوم انسانی یکی از مراکز بزرگ علوم انسانی در کشور است که در رشتههای مختلفی فعال است و تمرکز آن بر علوم انسانی و اثربخشی آن است. یکی از پژوهشکدههای فعال آن همین پژوهشکدۀ اخلاق و تربیت است که توانسته با گروه فبک گام مهمی در این زمینه بردارد و دستاوردهای مهمی همچون این همایش داشته باشد و بهگونهای تشخص پژوهشگاه در این زمینه محسوب میشود. وی تاکید کرد که همایشها کارکردهای مختلفی دارند. همایش نه تنها باعث تبادل آخرین اطلاعات و دادهها میشود، بلکه باعث گسترش ارتباطات و همکاریهای علمی میشود. در سال جاری پژوهشگاه چهار همایش ملی برگزار کرده که هرکدام با مجموعهای از پیشنشستها همراه بودند. این همایش نیز چندین پیشهمایش داشته است که این جلسه عصارهای از آن پیشنشستهاست.
وی سپس درخصوص موضوع این همایش با عنوان “الزامات آموزش تمدن ساز “موارد زیر را مطرح کرد :
1-در این همایش با سه مفهوم : آموزش ،تفکر و تمدن مواجهیم وتلاش بر آن است که بین آموزش وتمدن ارتباط برقرار کند و آموزش را زمینه ساز تمدن سازی بدانند وپیش فرض ان است که آموزش از طریق فرهنگ به تمدن سازی کمک می کند حال سوال این است که چگونه آموزش به تمدن سازی کمک می کند وآموزش تمدن ساز چه ویژگی هایی دارد ؟ در توضیح این بحث باید گفت رابطه آموزش، تفکر وتمدن بوسیله یک میانجی به نام فرهنگ برقرار می شود که تلاش می کنیم درادامه به رابطه چهار مفهوم بپردازیم . وویژگی های آموزش تمدن ساز را مختصرا مورد اشاره قرار دهیم.
آموزش از طریق تأثیر بر فرهنگ میتواند تمدنساز باشد
2-اصولا آموزش فعالیتی است که از سوی یاد دهنده به منظور یادگیری یادگیرنده صورت می پذیرد .ویکی از ویژگی های دیرپای انسانی است که محور تحولات اجتماع بوده است. اما مهمترین کارکرد آموزش فرهنگ سازی است. درواقع یادگیری موجب انتقال اطلاعات وارزشهای مشترک بین نسل ها می شودواشتراکات نسل ها را تقویت می کند وفرهنگ مشترک جوامع را شکل می دهد . بطوریکه می توان گفت هرچند در شکل گیری فرهنگ عواملی همچون تاثیر خانواده محیط اجتماعی شرایط و نیازها اهمیت دارند اما آموزش یکی از عوامل کلیدی موثر در شکل گیری و بالندگی فرهنگ است در واقع آموزش از طریق کانال های رسمی و غیررسمی مانند خانواده ،مدرسه نهادهای مدنی و اجتماعی، رسانه ها و مراکز دیگر وهمچنین از طریق ابزارها ومحصولات فرهنگی مثل سینما و تلویزیون و رسانه و کتاب به نسلهای بعدی منتقل میشود و ارزش ها و باورهای فرهنگی را درمیان آنها نهادینه می سازد وآنان مبتنی بر این ارزشها وباورها ،خود و جهان اطراف خود را تعریف می کنند و جامعه آرمانی خود را به تصویر می کشند در واقع آموزش و فرهنگسازی نقش علت و معلولی قابل توجهی دارند.
3-درمرحله بعد وقتی فرهنگ در قالب نظامهای اجتماعی وسیاسی وفرهنگی مرتبط با ان عینیت پیدا می کند می توان گفت تمدنی مبتنی بر آن فرهنگ خلق شده است. و به واقع فرهنگ نرم افزار تمدن هاست و لذا نقش کلیدی در تمدن سازی ایفا می کند.هر تمدن، فرهنگ خاص خود را دارد و برای بقای خود باید فرهنگ خود را تقویت کند وگرنه تضعیف خواهد شد وبه همین دلیل است که تمدن غربی حاکم بر جهان تمام تلاش خود را برای تغییر فرهنگی جوامع انجام می دهد تا بتواند به حفظ و بقا و گسترش خود کمک کند وتلاش برای تغییر فرهنگی جوامع دیگر متناسب با فرهنگ غرب یکی از راهبردهای تمدن غربی مسلط بر جهان است و لذا هرگونه اراده برای ایجاد تمدن رقیب یا بدیل از جمله تمدن اسلامی نیازمند تقویت فرهنگی متمایز و متناسب با آن تمدن خواهد بود.
4- لذااگر از منظر تمدنی به آموزش نگاه کنیم باید بگوییم که آموزش ها می توانند هم به تثبیت فرهنگ غالب کمک کنند و با کمک آن فرهنگ بر تقویت و مانایی تمدن غالب کمک کننده باشند وهم می توانند با نقد خلاقانه بنیانها ووضعیت تمدنهای غالب ،اذهان جامعه را برای تاسیس تمدنی بدیل وکامل تر ویا متفاوت آماده کنند بعبارت دیگر آموزش هم می تواند تمدن غالب را تقویت کند و هم میتوان آن را نقد و اصلاح و وزمینه ساز تکمیل وتکامل آن گردد. وآنچه در آموزش مهم است از یکسو محتوای آموزش واز سوی دیگر روش آموزش است.
دو عامل محتوای آموزش و روش آموزش در ایجاد تمدن نقش دارند
5- اولین ویژگی آموزش تمدن ساز محتوای آن است. ومحتوای آموزشها درتمدن سازی بسیار مهم است اینکه این آموزشها مبتنی بر چه رویکردی به انسان وهدف زندگی او وهمچنین چه نگاهی به جهان می باشد؟ این آموزشها تاریخ جهان وتاریخ جامعه خود را چگونه روایت می کنند؟ چه نگاهی به تمدن موجود وغالب دارند؟ همچنین آرمان تمدنی خود را چگونه می بینند وچگونه جلوه های ان را درابعاد مختلف زندگی سیاسی اجتماعی وفرهنگی واقتصادی .تکنولوژیک روایت می کنند ؟ودرنهایت اینکه این محتواها در راستای تقویت فرهنگ غالب ویا اینکه درمسیر نقد وضع موجود ونگاه خلاقانه وایده پردازانه ورهایی بخش از وضع موجود است ،همه اینها اگر از منظر ارتباط آموزش وتمدن به آن بنگریم بسیار با اهمیت است .و آموزش ها در قالب نظریات سکولاریستی لیبرالیستی و مارکسیستی حتماً فرهنگ متناسب با خود را خلق خواهد کرد و وانتظار زمینه سازی برای تمدن و سبک زندگی دینی از درون این پارادایم تعلیق به محال است و برای تقویت وزمینه سازی تمدن نوین اسلامی و دینی نیازمند آموزش ها با محتوای متناسب با آن می باشیم
نگاه جزوهای و کنکوری زمینهساز تمدن موجود یا تمدن بدیل نیست
6-اما دومین ویژگی آموزش تمدن ساز ،روش آموزش است. که رکن دوم برای پی ریزی تمدنی خواهد بود ودراین ارتبا ط روشهای تفکر محور وخلاقانه وایده پردازانه در آموزش از نقش کلیدی برخوردارند. اصولا تفکر تلاش ذهنی برای حل مسئله ومعطوف به نیازها است. تفکر جوهره انسانیت انسان است وهرگونه آموزش بدون تفکر آموزشی مبتنی بر محفوظات خواهد بود که آموزشی کم ارزش است. اصولا آموزش بدون خلاقیت و ایده پردازی و رویکرد انتقادی، آموزشی در راستای حفظ وضع موجود ونه تغییر در آن خواهد بود همان وضعیتی که نظام آموزشی کنونی درایران را شکل داده است آموزشی حفظ محور ،جزوه محور، کنکور محور و تست زنی به جای فهم محتوایی که لذت فهم وآموزش را دربین دانش جویان ودانش اموزان فدای اضطراب نمره وعدم موفقیت در کنکور وامتحان کرده است. و در واقع هر چند درسالهای بعد از انقلاب محتواهای خوبی در راستای تقویت فرهنگ دینی و زمینه سازی برای تمدن اسلامی در کتابهای آموزشی نگاشته شده اما به دلیل فقدان روش آموزش تفکر محور این محتوا های خوب ،تاثیر اندکی بر ساختن فرهنگ دینی در بین نسل جوان بعد از انقلاب داشته است محتوای خوب به تستهای بی ارزش و محفوظات کم ارزش تقلیل یافته و دانشجو با حفظ انها به دنبال مدرک و نمره می باشدبدون اینکه در عمق این مطالب تفکر کند و نتیجه آن زدگی از مطالب مندرج در کتاب های درسی وکم توجهی به عمق این مطالب می باشد. که دراین مسیر معلمان واساتید نیز بدلیل عدم توجه به تقویت رویکرد تفکر محور در آموزش، می توانند در وضعیت موجود اموزشی کشور مقصر باشند. لذا جدی گرفتن رویکرد انتقادی و تقویت آموزشی تفکر محور و خلاق، امری ضروری برای تحقق فرهنگ مطلوب و تمدن مطلوب می باشد
7- در مجموع باید گفت که تمدن اسلامی نیازمند فرهنگ دینی و متناسب با خود است که این فرهنگ از طریق آموزش تقویت میشود اما آموزش اول نیاز به محتوا های تمدن ساز و فرهنگ ساز دارد محتواهایی که بتواند همسو با تعریف کامل تری از انسان و ابعاد وجودی و نیازهای واقعی او باشد و بتواند جهان جدیدی را شکل دهد وبا نقد وایده پردازی در وضعیت موجود بشر بتواند تصویر جدیدی از انسان و جهان وراه رهائی از مشکلات را در قالب ایده پردازی برای تمدنی کاملتر دنبال کند اما از سوی دیگر معطوف به تمدن سازی باید گفت که علاوه بر محتوای مناسب برای تمدن سازی ،نیازمند آموزش خلاق و انتقادی وتفکر محور می باشیم تا بتواند بجای تکیه بر محفوظات نسلی باورمند به اهداف را و مقاصد تمدنی بدیل را شکل دهد و ایجاد کند.